سلام.
گفته بودي که مي آيي به برم " صبح سپيد" پس چرا آمدنت ، قدِّ يک عمر کشيد
دست خط خودت بود ولي نامه ات (بيشتر از صبر دلم ) دير رسيد !
انتظار ، اين شرر تلخ به جانم افتاد
چشم هايم به تمناي تو بر در خشکيد
عطر بي تاب نفس هاي پر از ايمانت
مثل خون در تپش ثانيه ها مي لغزيد
...........
به روزم با ادامه داستانم
يا علي!